پایان نامه رشته روانشناسی درباره : هوش اخلاقی

هوش اخلاقی

 ۲-۱-۱هوش

هوش[۱] یکی از مفاهیم بنیادین در علم روانشناسی است که مطالعات و تحقیقات بسیاری راجع به آن صورت گرفته است ولی با وجود این کوشش­ها به لحاظ پیچیدگی و چند ساختی بودن و نیز عوامل متعدد دخیل در آن هنوز صاحبنظران به همسویی یکی در مورد ابعاد هوش و حتی تعریف دقیقی از آن دست نیافته اند (صمدی، ۱۳۸۵).

هوش یکی از با ارزشترین ویژگی­های آدمی است، نقش مهمی در توانایی­ها و کارایی­های ما ایفا می­ کند و تمام فعالیت­های ما را تحت تأثیر قرار می دهد.

هوش مجموعه استعدادهایی است که به وسیله آن شناخت­هایی به دست می آوریم، آنها را حفظ می­کنیم و عناصر تشکیل دهنده فرهنگ خود را، برای حل مسائل روزانه و برای سازگاری سریع با محیط ثابت و در حال تغییر به کار می بریم.

برخی از فعالیت­های ذهنی که به طور معمول در تعریف هوش گنجانده می­شوند و کم و بیش به وسیله آزمون­های هوش اندازه گیری می­شوند شامل این موارد است:

الف) توانایی یادگیری و بهره­ گیری از تجربه

ب) توانایی تفکر انتزاعی و استدلال

ج) توانایی سازش و انطباق با محیط

د) توانایی سازمان بخشیدن به اطلاعات

هـ)توانایی حل مشکل (گنجی، ۱۳۹۰: ۱۰۲).

ولی از هوش تا­کنون تعریف واحدی که مورد توافق همه صاحب­نظران باشد؛ به دست نیامده است. هوش چیزی است که ارزیابی و اندازه ­گیری آن کار ساده­ای نیست؛ چون انواع متفاوتی دارد. در سال (۱۹۸۳ م) دکتر هاوارد گاردنر[۲] ” استاد دانشگاه­ هاوارد مفهوم جامع­تری از هوش ارائه داد و آن را چند هوشی نامید. تئوری او با نظریات سنتی کاملاً مغایر بود. او یک طبقه بندی هفتگانه اولیه از هوش ارائه نمود:

هوش زبانشناختی: یعنی مهارت کار کردن با زبان و کلمات. گاهاً می­بینیم که بعضی قادر به تکلم به چندین زبان مختلف هستند؛ در حالی که بعضی در یادگیری یک زبان هم درمانده­اند.

هوش منطقی و ریاضی: حل مشکلات به طریقی کاملاً منطقی.

هوش موسیقی: قابلیت فکر کردن در قالب نت­های موسیقی و ریتم.

هوش فضایی: حل مشکلات به صورت بصری در مغز فرد.

هوش فیزیکی: داشتن توانایی در حرکت عضلات و سایر حرکات ورزشی.

هوش میان فردی: توانایی شناخت احساسات؛ حالات و عواطف دیگران و مهارتهای اجتماعی.

هوش درون فردی: اطلاع از خودمان؛ احساسات و افکار خودمان. به طور کلی هوش را توانایی حل و فصل امور و مسائل به طرزی عقلانی و اصلاح و تلفیق رفتار با تغییرات محیطی نامید (تومین، ۱۳۷۲: ۱۲۶).

بنابراین نمی­توان تعریف واحد و مشخصی از هوش ارائه داد که مورد توافق همه صاحبنظران باشد.اما عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق اکثریت قرار گرفته است. گیج و برلاینر[۳] (۱۹۹۲) عناصر فوق را به سه دسته تقسیم کرده­اند:

۱٫توانایی پرداختن به امور انتزاعی، منظور این است که افراد باهوش بیشتر با امور انتزاعی( اندیشه­ها، نماد­ها، روابط، مفاهیم، اصول) سروکار دارند تا امور عینی(ابزار مکانیکی، فعالیتهای حسی)

  1. توانایی حل کردن مسائل، یعنی توانایی پرداختن به موقعیت­های جدید، نه فقط دادن پاسخهای از قبل آموخته شده به موقعیتهای آشنا.
  2. توانایی یادگیری، به ویژه یادگیری انتزاعیات، از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آنها (سیف، ۱۳۸۴: ۵۷۸).

هوش مجموعه استعدادهایی است که با آنها شناخت پیدا می­کنیم، شناختها را به یاد می­سپاریم و عناصر تشکیل­دهنده فرهنگ را به کار می­بریم تا مسائل زندگی روزانه را حل کنیم و با محیط ثابت و محیط در حال تغییر سازگار شویم(گنجی، ۱۳۸۲: ۲۱).

 ۲-۱-۲ انواع هوش

در مورد انواع هوش نظریات گوناگونی توسط متخصصان و صاحب­نظران مربوطه بیان شده که در ذیل به برخی آنها اشاره می گردد:

هوش هیجانی یا هوش عاطفی[۴] (EI) : در سال ۱۹۹۰ مقاله ای توسط سالووی و مایر منتشر شد که در آن اصلاح هوش هیجانی برای اولین بار استفاده شد. آنان EI را به عنوان توانایی درک و بیان هیجانات، استفاده از هیجانات و مدیریت آن تعریف کردند (چرنیس[۵]، ۲۰۰۲)

بارآن[۶] (۱۹۹۷) ، نظریه­پرداز دیگری است که هوش هیجانی را به عنوان مجموعه ­ای از ظرفیت­ها،­ قابلیت­ها و مهارت­های غیرشناختی که توانایی­های فرد را در موفقیت­آمیزی با مقتضیات و فشارهای محیطی افزایش می­ دهند وی هوش هیجانی را در پنج مقوله کلی تعریف می­ کند: ۱- بهره هیجانی درون شخصی شامل قاطعیت، استقلال، خودآگاهی و خودشکوفایی ۲- بهره هیجانی بین شخصی شامل همدلی و مسئولیت­ پذیری اجتماعی ۳- بهره هیجانی قابلیت سازش­یافتگی شامل انعطاف­پذیری، آزمون واقعیت و توانایی حل مسأله ۴- بهره هیجانی مدیریت تنیدگی شامل مهار تکانه،­ تحمل تنیدگی ۵- بهره هیجانی خلق عمومی شامل امیدواری و شادمانی

با توجه به  نظریه پیاژه که هوش را توانایی سازگاری و انطباق با محیط می­داند، به نظر می­رسد که یکی از عوامل موثر در سازگاری اجتماعی، هوش باشد. بنابراین هوش هیجانی به عنوان علل مهمی در قدرت سازگاری و پذیرش اجتماعی می ­تواند نقش ایفا کند.

همچنین بار­آن (۲۰۰۵) مفهوم هوش هیجانی – اجتماعی  (ESI) را مطرح کرده است که عملکردهای هیجانی اجتماعی را که منجر به سلامت روانی و نهایتاً موفقیت در تحصیل می­شوند را اندازه گیری می­ کند.(پورشهریاری، ۱۳۸۷) هوش معنوی : برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استیونز مطرح شد و به توسط ایمونس[۷] در سال ۱۹۹۹ گسترش یافت.

زوهر و مارشال[۸]  (۲۰۰۰)  هوش معنوی را به عنوان هوشی که به حل مشکلات، معنا و ارزش می­دهد تعریف می­ کنند که با بهره گرفتن از آن می­توان اعمال و زندگی را در بافتی که از لحاظ معنا عمیق­تر و وسیع­تر باشد، قرارداد و به کمک آن می­توان سنجید که کدام راه و روش زندگی از دیگر راه­ها و روش­ها کاراکتر، موثرتر و معنادارتر است.

ایمونس(۲۰۰۰) پیدایش سازه هوش معنوی را به عنوان کاربرد ظرفیت­ها و منابع معنوی در زمینه­ها و موقعیت عملی در نظر می­گیرد. به عبارتی، افراد زمانی هوش معنوی را به کار می­برند که بخواهند از ظرفیت­ها و منابع معنوی برای تصمیم گیری­های مهم و اندیشه در موضوعات وجودی یا تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده کنند. او هوش معنوی را چارچوبی برای تشخیص و سازمان­دهی مهارت­ها و قابلیت­هایی که مستم کاربرد انطباقی معنویت است تعریف می­نماید او پنج مؤلفه برای هوش معنوی پیشنهاد می­ کند که شامل این موارد است:

۱- ظرفیت تعالی، گذشتن از دنیای جسمانی و مادی و متعالی کردن آن

۲- توانایی ورود به حالت های معنوی از هوشیاری

۳- توانایی و آراستن فعالیت­ها، حوادث و روابط زندگی روزانه همراه با احساس تقدس

۴- توانایی استفاده از منابع معنوی برای حل مسائل زندگی

۵- توانایی رفتار فضیلت مأبانه مانند بخشش، سپاسگذاری، فروتنی و احساس شفقت.

علاوه بر موضوع هوش مذکور برخی دیگر از متخصصان نوع خاصی از هوش تحت نام هوش مصنوعی[۹] را مطرح کرده اند.

هوش مصنوعی: عبارت است از بررسی روش­های استفاده از سیستم­های مبتنی بر رایانه جهت انجام وظایف یا حل مسائلی که به طور معمول توسط قوای ذهنی انسان­ها انجام می­شوند. توسعه چنین سیستم­هایی که از هوش انسان تقلید می­ کنند انگیزه اصلی محققان هوش مصنوعی است.

بادن[۱۰] هوش مصنوعی را به معنای مطالعه ساخت یا برنامه ­ریزی رایانه­هایی می­داند که آنها را قادر به انجام انواع کارهایی می­ کنند که ذهن می ­تواند انجام دهد.

مینسکی[۱۱] (۱۹۶۸) در تعریفی مشابه هوش مصنوعی را علم ساخت ماشین­هایی می­داند که کارهایی انجام می­ دهند که اگر انسان بخواهد انجام دهد باید از هوش خود استفاده کند( فان[۱۲]، ۲۰۰۳) .

نحوه کارکرد سیستم­های هوش مصنوعی به این صورت است که هر سیستم هوش مصنوعی از یک مغز یا پردازشگر اطلاعات و از یک حافظه تشکیل شده که با یک هدف اصلی ساخته می­شود. حافظه در اغلب اوقات در ابتدای کار، یک سیستم هوشمند خالی است یا اطلاعات بسیار محددوی دارد. در یک سیستم هوش مصنوعی غالباً تلاش می­شود که بین اطلاعات به دست آمده ارتباط برقرار شود و از آنها حقایق جدیدتری کشف گردد. این نوع سیستم سیستمی است که یاد می­گیرد چگونه عمل کند تابه هدف خود دست یابد، به کمک حسگرهایش با محیط ارتباط برقرار می کند و از تجربیات خود استفاده می­ کند، اعمالی را انتخاب می­ کند و انجام می­دهد (داوود آبادی، ۱۳۸۹).

مهم­ترین نکته قابل توجه احتمالاً این است که میزان هوش هر فرد را صرفاً می­توان از ملاحظه رفتار او سنجید. هوش یک مفهوم انتزاعی (نه ملموس و نه عینی) است که متشکل از عوامل متعددی است و نه یک ذات عینی و ملموس که بتوان آن را بلاواسطه و مستقیماً مورد اندازه ­گیری و سنجش قرار داد. به نظر روانشناسان هوش صرفاً عاملی ارثی نیست. از اینرو در قسمت­های سنجش هوش، هم ضریب هوشی متأثر از محیط و هم قابلیت­های ژنتیکی فرد مورد ارزیابی قرار می­گیرد (تومین ، ۱۳۷۲:  ۱۲۷).

  1. Intelligence
  2. Gardner

۱٫Gag and Brliner

  1. Emotional Intelligence
  2. Chernise

۳٫Baran

۴٫Aymvns

  1. Zahor & Marshall
  2. Artificial Intelligence
  3.  

پایان نامه روانشناسی با موضوع تئوری­پردازان و تعریف آنان از سرمایه اجتماعی

دانلود پایان نامه روانشناسی درباره راهنمای پایان نامه روانشناسی درباره : سرمایه اجتماعی

منابع پایان نامه روانشناسی با موضوع تبیین مفهوم اخلاق

هوش ,توانایی ,هیجانی ,حل ,می­ ,معنوی ,است که ,را به ,از هوش ,هوش مصنوعی ,هوش معنوی ,رشته روانشناسی درباره

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ازمون انلاین بافت موی زنانه کلیپ دل در مسیر رسیدن به آرزوها خرید پیج و فالوور اینستاگرام پروژه آمار و مدلسازی دوم و سوم دبیرستان کامپک سازمان مالیاتی هایپرفروت پایگاه دانشجویان کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه اردکان